خدا تنهاست...
کنار پنجره می ایستم و آدما رو نگاه میکنم بعضی وقتا ذهنیه بعضی وقتا واقعی….
یکی میبینم تو ماشین نشسته و به خیابون زل زده یکی داره رانندگی میکنه یکی تو پیاده رو راه میره یه خانومی با دخترش مشغول راه رفتن …هی میره و بر میگرده دست دختر بازیگوشش رو میگیره و میبره….
همه تو فکرن و هر روز مشغولن …راه میرن …میخورن ….میپوشن…
یه لحظه از سطح بالاتری بهشون نگاه کن…خیلی همهمه هس …یه جا دعوا …یه جا بازی …یه جا کلاس درسه …یه جا خرید…
یه سطح بالاتر برو چقد شهرای مختلف یکی ترکه یکی لر یکی عرب یکی فارس….
یه سطح بالاتر برو…اوه چقد کشور رنگارنگ با پرچمای مختلف …یکی مستقله یکی مزدور ومستکبر یکی سازشکاره ..
یه
یه سطح بالاتر برو…وای چه زمین گردی چقد قشنگه یه جا آبه یه جا خشکی یه جا گرمه یه جا سرده ..یه جا تکه های یخ شناور…
یه سطح برو بالاتر برو تو ابرا….وای زمین چقد کوچیکه …
برو بالاتر بالای بالا…وای چقد ستاره چقد سیاره …زمین کو…کجاست؟…آدماش کو…
یه سطح برو بالاتر دیگه اینجا رو نمیشه دید…فقط میشه ذهنی تصور کرد…هفت تا آسمون چقد زمین کوچیکه چقد دنیا کوچیکه ….وسط هستی!!!
برو بالاتر جایی که فقط خداست از اونجا ببین…
از دید خدا ببین ..
برو پایین اینجا هفت تا آسمونه..برو پایین تر برو تو ابرا…پایین تر زمین و کشورا…بعدش شهرا …یواش یواش بیا پایین اینجا زمینه…همه مشغولن…
و خداوند تنهاست…!!!!!